جدول جو
جدول جو

معنی پادشاه غازی - جستجوی لغت در جدول جو

پادشاه غازی
(دْ/ دِ)
از حکمرانان جبال مازندران بود که با شهرنوش پسر هزاراسپ حکمران رستمدار طرح اتحاد و دوستی ریخت و خواهر خویش بزنی بدو داد و بدین جهت هر دو پادشاهی معمور و آبادان گشت اما بعد از مرگ شهرنوش اسفندیار ابن کیکاوس بن هزاراسپ بجای وی نشست و با پادشاه غازی ستیزه آغاز نهاد و چند نوبت بین جانبین جدال درگرفت و آخر کار صلح افتاد. پادشاه غازی بسال 558هجری قمری بعلت نقرس درگذشت و پسرش علاءالدوله حسین بجای وی نشست. رجوع به صفحۀ 103 حبیب السیر ج 2 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دْ / دِ)
نوعی از بازی کودکان. که یک تن را شاه نامند و دیگری را وزیر و احکامی صادر کنند غالباً برای ایذاء دیگر کودکان که رعایا باشند
لغت نامه دهخدا
قسمی بازی کودکان که یکی را شاه و یکی را وزیر کنند و دیگران فرمان آن دو را اجرا نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادشاه تازی
تصویر پادشاه تازی
خلیفه
فرهنگ واژه فارسی سره